با نگاهات علفهای رنگ باخته دوباره سبز شدند، نسیم خنک جای باد ِ سرخ را گرفت و آفتاب در آسمان جای خوداش را به ابرهای بیقرار داد. تو دوباره مرا نو کردی، با همان آغوش، با همان چند دقیقه آرامش، همان نوازش، دوباره میخواهم بگویم تو دوباره مرا نو کردی و چند بار دیگر میگویم مانند…
ماه: ژوئیه 2015
پیروزی هستهای یا جشن ِ مدنی؟ مردم ایران حکومت را شکست دادند
در ساعات پایانی مذاکراتی تاریخی این پست را مینویسم، مذاکراتی که به گمانم با فشار مدنی و تلاش مردمی از صندوق رای گذشت و امروز به نتیجه خواهد رسید. در ساعاتی هستیم که رئیس سازمان انرژی اتمی گفته محدودیت را پذیرفته و اونها مانع پیشرفت هستهای ایران نیستند. حسن روحانی با شکر خدای خوداش گفته…
نقل یک حماقت
پیشنویس: از انتهای لیست ِ پستهای درفت شده این پست را منتشر میکنم. ماجرا مربوط به قصد ِ فردی برای فریبام در پاییز سال گذشته است. آخر پست درباره «واکنش» نوشتهام اما تا همین الان واکنشی نشان ندادم. دلم نمیآید با زندگی کسی بازی کنم. خوب میدانم قدرت نه در انتقام گرفتن است و نه در نشان…
حمله به عمامه احمد خمینی در زمان ِ رقابت کلینتیون و بوش
با انتشار تصویری از نتیجهی بنیانگذار جمهوری اسلامی، توجه برخی از کاربران شبکههای اجتماعی به احمد خمینی در لباس روحانیت شیعی جلب شد. کاربران شبکههای اجتماعی از توییتهای طنز که اشاره به ویژگی اروتیک احمد خمینی دارد تا پستهایی که آقازادگی این فعال ِ اینستاگرامی را یادآوری میکرد واکنش نشان دادند. برای نمونه مهدی پرپنچی در صفحه…
دوست ندارم عنوانی برای این پست بذارم، دلم میخواهد همین جوری شعر و ترانه تو وبلاگم بهروز کنم، دوست ندارم بشینم پست تحلیلی بنویسم درباره کثافت کاری ِ مثلث ِ دروغ و ریا تو جامعه الجیبیتیکیوآیای، حتی چند انتشار جزوه و مقاله خوب رو به سهم خودم معرفی کنم، خیلی خستهتر از این حرفام، خیلی، اونقدر که دیگه توان نقطه گذاشتن ته ِ این خط رو هم ندارم
من از اون آسمون آبی میخوام من از اون شبهای مهتابی میخوام دلم از خاطره های بد جدا من از اون وقتها یه بیتابی میخوام من میخوام یه دسته گل به آب بدم آرزوهامو به یک حباب بدم سیبی از شاخهء حسرت بچینم بندازم رو آسمون و تاب بدم گل ای پونه بهار دل من…