ازم پرسید: «بوی سوختگی مییاد؟». با دماغام عمیق نفس کشیدم و بعد خیلی سریع به سمت آشپزخونه دویدم، شیر گاز رو پیچوندم و قابلمه رو گذاشتم توی سینک ظرف شویی. از پشت سرم اومد تو و پرسید: «مگه کمش نکردی؟». – یادم رفت صداش بلند تر شد: «یادت رفت؟» برگشتم و نگاش کردم، پیشونیش جمع…
ماه: ژانویه 2014
سرده، خیلی سرده
سرده، اینجا، قلبم، زندگیم، همه چیز سرد شده حتی پیمان و بعد توبهای که شکستم. انگاری پمپ جریان دهندهی آب گرم ِ رادیاتورها خراب شده. اونها آب گرم شوفاژ رو بهش بر نمیگردونند و پمپ بیچاره هم ترکیده. هیچ پمپی بدون جریان نمیتونه کار بکنه و وقتی کار نکنه، سردی میاد. نباید توی لولههای رادیاتور آشغال…