و باز هم لبخند بزن مرد

Originally posted on Inner Self – هویت درون:
باهوشی… خیلی هم! تو منو خوب می شناسی و بخاطر این هم تونستی تشخیص بدی. خواستم برات کامنت بدم اما باید برای کل پست هات کامنت می گذاشتم. پست هایی که بعد?خیلی وقت?شرشر قطره ها رو سیل داد روی گونه هام. برای تو باید آپ کرد. وقتی خوندم: «من…

امید

Originally posted on Inner Self – هویت درون:
مادر خوبهمادر مهربونهمادر سختی کشیدهمادر دوست داشتنیههمیشه عاشق بچه اشهمن مادرم رو دوست دارمناراحتش می کنماما دوستش دارمهمه مادرها را دوست دارممادرها همه خوبنکاشکی همه مادر هاشون رو دوست داشته باشند تا آخر عمرو کنار مادر دوست هاشون رو هم دوست داشته باشندچون بعضی دوست ها خوبنبعضی دوست ها…

شروع دوباره

Originally posted on Inner Self – هویت درون:
کدام پایان کدام پایان را بر هویت درونم بیابم هنگامی که تو شروع دوباره ی منی احساس من عادی عادی نیست طعم گی بودنم دیگر همان مزه را نمی دهد اما هویت درونم تغییر نکرده است تغیر هم نمی کند اسیر عقل کلی در خود خواهی شده بودم اما…

هر سال با «مهر» آغاز می‌شوم

زمین می‌چرخد و روزی پس از روزها تکرار می‌شود تا سالی گذشته باشد. نام‌اش را نوروز یا تیردادگان یا مهرگان می‌نامیم و یا زادروز، فرقی نمی‌کند زیرا یک بهانه است برای بهانه‌ای دیگر. شاید مناسبت‌ها چه شخصی و چه عمومی یک نماد هستند برای یاد آوری. زادروزها نمادی برای یادآوری شخص به دیگران و شخص…

گزارش تصمیمات ِ لحظه‌ی 14 (3)

باید شرمسار باشم و هستم از هفته‌ای که گذشت، فقط سیگار نکشیدم. زبان نخوندم، دنبال درمان زانوم نرفتم، کتاب نخوندم و فقط چهار فیلم دیدم که یک فاجعه تاریخ بشریت بود. هیچ حرفی این هفته برای گفتن ندارم جز این که باید حتما زبان نخوندن این هفته رو جبران کنم. 10*5 + 0*4 + 0*3…

باد شکن

سه چشما‌ن‌ات از شدت برخورد باد به صورت‌ات باز نمی‌شود، باد به آن نمی‌خورد، تو آن را می‌نوردی. یک سال‌ها لبخند را پشت خنده‌ای می‌بینی که این بار از لب کج‌اش بیرون زده. لپ‌هایت شل می‌شود، دهنت باز، سقف دهانت خشک: «بعد از این همه سال درباره‌ی من این طوری فکر می‌کنی؟». دو احساس می‌کنی…